احكام نماز

3837

1ـ نماز نشسته

أ ـ در نماز نفل

نشسته نماز خواندن در نفل جواز دارد، ونيم اجر ايستاده را دارد، بدليل فرمودهء آنحضرت (صلى الله عليه وسلم) :" اگر ايستاده نماز بخواند، افضليت دارد، وكسيكه نشسته نماز بخواند، برايش نيمهء اجر ايستاده است، وكسيكه خوابيده نماز بخواند، برايش نيمهء اجر نشسته است ".[ بروايت بخارى ]

واگر نشسته نماز بخواند به سبب عذرى كه دارد، برايش اجر كامل است، بدليل فرمودهء آنحضرت ﷺ : " هرگاه بندهء بيمار شد، ويا سفر كرد، برايش مانند اينكه مقيم وصحيح وسالم باشد اجر نوشته ميشود "[ بروايت بخارى ]

ب ـ در نماز فرض

نشسته نماز خواندن در نماز فرض صحيح نميباشد، اگر توان ايستادن را داشته باشد.

2ـ نيت

از احكام نيت

1 - قطع نيت در اثناى نماز جواز ندارد، اگر كسى نيت قطع نماز را كرد، نمازش قطع ميشود، واجب است تا از سر آغاز كند . برخى از اهل علم گفته اند كه قطع نميشود.

2 - كسيكه براى نماز نفل تكبير تحريمه گفت، برايش در اثناى نماز مجاز نيست كه آنرا به نماز فرض تغيرش دهد.

3 - كسى تنها گذارتكبير تحريمه گفت به نماز فرضى ، پس از آن گروهى آمد، برايش مجاز است كه نيت خود ر ا به نفلى تغير داده بعد از اداى دو ركعت، سلام بدهد، وبا ديگران به جماعت نماز بخواند.

3ـ قرائت فاتحه

قرائت سوره فاتحه بر نماز گذار واجب است، اگرچه مقتدى در نماز جهرى نيز باشد، از عباده بن الصامتروايت شده كه گفت :" در نماز صبح در عقب رسول الله ﷺ بوديم، ورسول الله ﷺ قرائت كرد، ولى قرائت به ايشان مشكل شد، زمانيكه از نماز فارغ شد، فرمود: شايد در عقب امامتان قرائت ميكنيد؟ گفتيم: آرى، همينطور است اى رسول خدا، فرمود: چنين مكنيد مگر به فاتحةا لكتاب، زيرا براى كسيكه آنرا نخواند هيچ نمازى نيست "[ بروايت ابو داوود ]

نزد برخى از ائمه برمقتدى قرائت نيست.

4ـ آمين گفتن

آمين گفتن: اينكه نمازگذار در پايان فاتحه (آمين) بگويد، سنت است براى هر نماز گذار، چه امام باشد ويا مقتدى، وياتنها گذار باشد، ويا فرض گذار باشد يانفل گذار، چه در نماز جهرى باشد ياخفيه، وبصداى پست آمين گويد، چه در نماز جهرى باشد ويا سرى.

ودليلش فرموده نبى اكرم ﷺ است :" هنگاميكه امام آمين گفت، شما نيز آمين بگوئيد، زيرا كسيكه آمين گفتنش با آمين گفتن فرشتگان توافق كرد، گناهان گذشته اش بخشوده ميشود ".[ بروايت بخارى ]

5- سكوت هاى امام

1-سكوت ميان تكبير وقرائت براى خواندن دعاى استفتاح.

2-سكوت ميان فاتحه وسوره پس از آن ، تا مقتدى فاتحه را درين سكوت امام بخواند

3-سكوت بعد از پايان قرائت پيش از ركوع

6-بلند خواندن در نفل

1- اگرنماز فرضى از وى قضاء شد، قضائى آنرا خفيه بخواند يا به جهر؟

2- اعتبار به نماز است نه به وقت قضاى آن، اگر قضاى نماز جهرى را در روز اداء ميكرد، آنرا به جهر بخواند.

3- وسنت در نماز نفلى خفيه خواندن است، مگر دليلى به جهر خواندنش بوده باشد، مانند نماز تراويح ونماز خسوف.

7ـ بلند كردن دستان

دستان هنگام تكبير تحريمه بلند ميشود، برخى از اهل علم افزوده اند كه در مواضع زير نيز بلند ميشوند:

1 - تكبير ركوع.

2 - هنگام ايستادن از ركوع.

3 - هنگام برخاستن از تشهد اول.

8ـ دريافتن ركعت

هرگاه مقتدى ركوع را با امام دريافت، بدون ترديد ركعت را دريافته است، بدليل فرمودهء آنحضرت ﷺ :" كسيكه ركوع را دريافت، بدون ترديد ركعت را دريافته است "[ بروايت ابو اوود]

9ـ آرامى

آرامى در همه اركان نماز ركنى از آنها ميباشد، كه بدون آن نماز درست نميشود، بدليل آنچه از ابى هريرهروايت شده " كه رسول الله ﷺ داخل مسجد شدند، ومردى هم وارد مسجد شده نماز خواند، پس از آن آمد وبر رسول الله ﷺ سلام داد، ورسول الله ﷺ جواب سلام را داد وگفت: (برگرد نماز بخوان، زيرا كه تو نماز نخواندى ) آنمرد برگشت مانند نماز قبلى نماز خواند، پس از آن به نزد نبى اكرم ﷺ آمد وسلام داد، رسول الله ﷺ گفت: ( وعليك السلام ) سپس گفت: ( برگرد ونماز بگذار، زيرا كه تو نماز نخواندى ) تا اينكه سه بار چنين كرد، آنمرد گفت: به ذاتيكه تو را فرستاده من بهتر از اين را نميدانم، مرا آموزش بدهيد، فرمودند: هرگاه به نماز برخاستى تكبير بگو، پس از آن، آنچه از قرآن ميدانى بخوان، بعد از آن ركوع بكن تا اينكه در ركوع آرام شدى، بلند شو تا راست بايستى، پس از آن به سجده برو، تا آرام سجده كنى، بعد از آن سر بلند كن تا آرام بنشينى، در تمامى نمازت چنين بكن"[ بروايت بخارى]

10ـ حركت دادن زبان

براى قرائت قرآن وتكبيرات وذكرها تنها خواندن قلبى كفايت نميكند، بلكه نطق آنها ضرورى است، واقل آن حركت دادن زبان ولبها در هنگام قرائت ميباشد.

11- شكل سجده

سجده بر هفت استخوان بدن ميباشد، بدليل فرموده ء آنحضرت ﷺ: " هرگاه بنده به سجده ميرود، با وى هفت عضوى نيز سجده ميكند: رويش، ودو كفهاى دستانش، ودو زانوانش ودو قدمان پاهايش"[ باتفاق بخارى ومسلم]

12 ـ اشاره با انگشت

در تشهد سنت است با انگشت اشاره شود، بدليل حديث وائل بن حجر:" پس از آن انگشت خود را بلند كرد وديدم كه آنرا حركت ميداد وبآن دعا ميخواند"[ بروايت نسائى]



Tags: