اهل زكات وجدا كردن زكات

3301

اهل زكات

آنهائيكه مستحق گرفتن زكات هستند، هشت گروهى ميباشند كه الله تعالى آنها را بطور حصرى در اين آيت تذكر داده است: ( صدقات يعنى زكات براى فقراء ومساكين وكارمندان زكات ومولفة القلوب وآزاد سازى بردگان وبدهكاران ومجاهدين ومسافريكه ارتباط او با كشورش قطع شده، فرضى است از جانب الله تعالى، و الله داناى حكيم است). (توبه: 60)

1- فقراء

فقراء

جمع فقير: و فقير كسيكه چيزى ندارد تا نيازمنديهاى خود و خانواده اش مانند خوردنى ونوشيدنى وپوشاك ومسكن را بر آورده سازد.

از زكات به مقدار كفايت يكساله او وخانواده اش پرداخت ميشود.

2- مساكين

مساكين

جمع مسكين: ومسكين كسى است كه مقدار نيمه ويا بيشتر از نيمهء كفايتش را دارد، مانند كسيكه يكصد دارد ونياز به دوصد ميباشد، برايش بمقدار كفايت او وخانواده اش بمدت يكسال پرداخت ميشود.

3- كارمندان جمع آورى زكات

كارمندان جمع آورى زكات

كسانيكه براى جمع آورى زكات، وتوزيع آن به مستحقينش از سوى ولات امر تعيين ميشوند.

براى كارمندان زكات داده ميشود
كارمنديكه براى جمع آورى زكات فعاليت دارد، وهمچنين غارم ـ اگرچه ثروتمند باشند ـ زكات برايشان پرداخت ميشود. وكسيكه تندرست بوده توان كاركردن را دارد ـ اگر براى طلب علم شرعى خود را متفرغ نموده باشد، ومالى هم ندارد ـ برايش از زكات داده ميشود، زيرا كه طلب علم جهاد در راه الله ميباشد، وهمينطور است مجاهد ومؤلفة القلوب، واما كسيكه توانائى كار كردن را دارد، وخود را براى عبادتهاى نفلى متفرغ نموده، از زكات برايش داده نميشود، زيرا كه منافع عبادت منحصر به عابد است، بر خلاف طلب علم.

4- مؤلفة القلوب

مؤلفة القلوب

سرورانيكه در ميان اقوامشان نفوذ دارند، وبا دادن عطايا اميد مسلمان شدنشان ميرود، ويا از شر آنها در امان ميشوند، ويا مسلمانانى هستند كه ايمانشان قوت ميگرد، ويا در برابر دشمنى از دشمنان مسلمانان به دفاع ميپردازند.

براى آنها از زكات بمقداريكه دلهاى آنانرا به اسلام تمايل دهد پرداخت ميشود.

5- بردگان

بردگان

غلام ومكاتب (غلامى كه براى آزادى خود متحمل پرداخت مبلغى باشد)

تا باشد هر يك از آنها آزاد شود، وعضو نافع در جامعه گردد، ونيز بتواند الله تعالى را به صورت كاملتر پرستش كند، وهمچنين پرداخت پول براى آزاد سازى اسيران مسلمانان از همين باب است.

6- قرضداران (بدهكاران)

قرضداران

جمع غارم: وآن كسيكه بر او دين باشد

قرضداران (بدهكاران) دو نوع هستند:

يك: كسيكه بر وى دينى است بخاطر نيازمندى خودش، اگر فقير بود بمقدار كفايت پرداخت قرضش، از زكات برايش داده ميشود.

دو: كسيكه متحمل دين وقرضى شده براى صلح ميان دو گروه مسلمانان، برايش از زكات بمقدار كفايت پرداخت دينش داده شود، هرچند كه ثروتمند باشد.

7- در راه الله

در راه الله

كسانيكه در راه الله جهاد ميكنند

براى آنها نيز بمقدار كفايت مصارف جهاد در راه الله پرداخت ميشود.همچنين مخارج بسيارى از فعاليتهاى دعوت كه جهاد در راه الله بشمار ميرود، نيز از همين باب پرداخت ميشود، ومدركى ديگرى برايش وجود ندارد.

8- مسافر

مسافر

مسافريكه ارتباط او با سرزمينش قطع شده، ومالى هم ندارد

برايش از زكات، همان مقدارى داده ميشود كه او را به سرزمينش برساند، هرچند كه در آنجا ثرومند باشد.

آگاهى ها

1ـ زكات براى غير از اين هشت گروهى ياد شده به ديگرى پرداخت نميشود، هرچند كه از وجوه نيكوكارى واحسان باشد، مانند بناى مساجد، ومدرسه ها، وبيمارستانها وغيره كه ميشود از صدقات در آن خرچ كرد.

2ـ در هنگام پرداخت زكات شرط نيست كه براى همهء گروه هاى هشتگانه باشد، بلكه پرداخت به يك گروهى از آنها هم كفايت ميكند.

كسانيكه زكات به آنها داده نميشود

1- ثروتمندان، وانسانهاى تندرستى كه توان كار كردن را دارند

بدليل فرموده اى رسول الله (صلى الله عليه وسلم) : (( براى ثروتمند وتندرستى كه توان كار كردن را دارد در آن سهمى نيست))[ بروايت أبو داود]

2- اصل، وفرع، وهمسر، وكسانيكه نفقه آنها بر انسان واجب است

دادن زكات براى كسانيكه نفقهء آنها بر مسلمان واجب است، جواز ندارد، مانند: پدر، ومادر، وپدر بزرگ ، مادربزگ، فرزندان ، فرزندان فرزند، زيرا كه پرداخت زكات براى ايشان ، آنها را از نفقهء واجب بر زكات دهنده مستغنى نموده از وى ساقط ميسازد، ودر نتيجه منفعت زكات براى خودش برميگردد، مانند آنست كه براى خودش زكات پرداخته باشد.

3- كافرانيكه مؤلفة القلوب نباشند

براى كافرانيكه غرض از پرداخت زكات به آنها تمايل دلهايشان به اسلام نباشد، دادن زكات برايشان جواز ندارد، بدليل فرموده اى رسول اللهﷺ: (( از ثروتمندانشان گرفته ميشود، وبه مستمندانشان داده ميشود))[ به روايت بخارى]

يعنى: غرض ثرومندان ومستمندان مسلمانان است نه غير آنان, زيرا كه مقصد از دادن زكات غنى كردن فقراء مسلمانان هست، تا پايه هاى دوستى وبرادرى در ميان جامعه مسلمان مستحكم گردد، چنين چيزى با كافران مجاز نمى باشد.

4- آل نبى اكرم آل النبى: همان بنى هاشم ميباشد

زكات براى آل نبى اكرم ﷺ بخاطر عزت وشرافت شان حلال نيست، بدليل فرموده اى نبى اكرم ﷺ: (( اين صدقات چركهاى مردم ميباشد، كه براى محمد وخاندان محمد حلال نيست)).[ به روايت مسلم]

5- آزادشدگان آل نبى اكرم ﷺ

آنها بردگان آزاد شده اى آل نبى اكرم ﷺ هستند، بدليل حديث آنحضرتﷺ : (( صدقه بر ما حلال نيست، وبردگان آزاد شده هر قوم از جمله آنان ميباشند))[ به روايت ترمذى] .

ومعناى (من أنفسهم) اينست كه حكم موالى مانند حكم خود آنها است، پس زكات بر بردگان آزاد شده آل بنى هاشم نيز حرام است.

6- غلام مملوك

براى غلام مملوك زكات داده نميشود، زيرا كه مال غلام ملكيت بادارش ميباشد، اگر زكات برايش داده شود به ملكيت بادارش منتقل ميشود، زيرا كه نفقهء او بر بادارش ميباشد، از اين موضوع تنها مكاتب (غلامى كه براى آزادى خود در مقابل پرداخت مال با بادارش قرار دادى بسته است) استثناء شده است، براى مكاتب بمقدار اداى قرض كتابتش داده ميشود، اگر غلامى كارمند جمع آورى زكات بود، از زكات برايش پرداخت ميشود، زيرا كه درينحالت مانند اجير بوده وكرايه دادن غلام با اجازهء بادارش جواز دارد.

جدا كردن زكات

وقت جدا كردن زكات

اگر وقت وجوب آن فرا رسيد وتوانائى جدا كردن زكات را داشته باشد ، اخراج زكات واجب است، وتاخير آن جواز ندارد، مگر ضرورتى بوده باشد، مانند اينكه در سرزمينهاى دور افتادهء بوده، ويا اينكه محبوس باشد، ويا مانند آن.

دليل وجوب جدا كردن فورى زكات اين فرموده اى خداوند متعال است: ( حق آنرا در روز خرمن كردنش بدهيد) (انعام: 141)

( وزكات را بدهيد) (نور: 56) امر مقتضى آنست كه فورا بآن فعل اقدام شود.

حكم شتاب در جدا كردن زكات

شتاب كردن در اخراج زكات در هنگام نياز مسلمانان جائز است، از ابن عباس روايت است كه رسول اللهﷺ عمر را براى جمع آورى زكات فرستادند، و در برگشت از عباس گلايه كرد، وفرمود: از دادن زكاتش بمن امتناع كرد، رسول الله ﷺ فرمودند: (( اى عمر، عباس زكات دو ساله را يكسال پيش پرداخت كرده است)).[ به روايت دارقطنى]

مكان جدا كردن زكات

بهتر آنست كه زكات را در ميان مردمان سرزمينيكه اموال در آنجاست توزيع كند، مگر اينكه نيازى به آن در سرزمينهاى نزديك ودور بيشتر باشد، انتقال زكات مجاز است، به طور مثال در سرزمينى دور افتادهء، فقر وتنگدستى بيشتر بوده، ويا براى زكات دهنده در آنجا نزديكان مستمندى مانند فقراء سرزمينش باشد، زيرا در دادن زكات براى نزديكانش منافعى وجود دارد چه پرداخت زكات به آنان صدقه وصله رحم هردو را شامل ميشود.

معلومات مهم در مورد زكات

بهاى زكات

اصل در زكات جدا كردن از خود همان چيزيكه زكات واجب شده ميباشد، ولى اگر ضرورت ويا مصلحت راجح ايجاب ميكرد ميتوان بهاى آنرا پرداخت كرد.

رابطه دولت با زكات

اصل اينست كه زكات مال از اختصاص سلطه ميباشد، كه براى زكات دهندگان وتخمين شخصى آنها واگذار نشود، اگر درين موضوع مقامات سستى كرد، مسئوليت شخصى به عهده هر مسلمان است تا زكاتش را بپردازد.

سرمايه گذارى اموال زكات براى مصلحت مستحقين:

سرمايه گذارى اموال زكات در پروژه هاى منفعت بار به مستحقين زكات جواز دارد، اگر وضعيت عاجل براى صرف اموال زكات موجود نباشد.

آيا در مال حقى بدون زكات مانند ماليات وتكس وجود دارد؟

زكات حق دوره اى معين در مال است، كه بر كسانيكه توانائى آنرا دارند واجب عينى است.

- در مال حقوق ديگرى غير از زكات است كه شكل غير عادى دارد، ومقدارش هم معين نميباشد، ومانند ثبوت زكات ثابت نيست، اين حقوق به سبب مال واجب نيست، بلكه به علل واسباب عارضى واجب ميگردد، ومال شرط وجوب آن ميباشد. از مثالهاى آن نفقهء پدر و مادر ، وخويشاوندان، وهمسر، ودفع ضرر هنگام فاجعه ها است، اگر عائدات بيت المال كفايت آنرا نكند.

- ماليات اگر عادلانه هم باشد از زكات مستغنى نمى گرداند، زيرا كه زكات عبادتى از عبادتهاست، وماليات وتكس يك التزام مدنى ميباشد، هيچ يكى از آنها نميتواند جايگزين ديگرى گردد.

مستحقتر به زكات
براى زكات دهنده شايسته است، تا براى يافتن مستحقتر به زكات تلاش كند، كسانيرا كه به آن نياز شديد دارند پيدا كند، به هر تعداديكه صفات استحقاق در يك شخص بيشتر باشد، به زكات گرفتن مستحقتر ميشود، مانند فقيرى كه از اقارب باشد، ويا فقير طالب علم باشد ويا مانند اينها.


Tags: